اخبار مد و پوشاك اخبار مد و پوشاك .

اخبار مد و پوشاك

سيمون سبگ مونتفيوره: در ۱۷ سالگي در يك معدن طلاي آفريقاي جنوبي كار كردم.

مورخ سيمون سبگ مونتفيوره.
 مورخ سايمون سبگ مونته فيوره: "اعتماد، گشاده رويي و انعطاف - اينها اجزاي رابطه اي است كه شكوفا مي شود" عكس: گتي ايماژ

سيمون سبگ مونتفيوره: در ۱۷ سالگي در يك معدن طلاي آفريقاي جنوبي كار كردم.

مورخ و نويسنده 58 ساله، در زمان خبرنگاري جنگ، سابقه خانوادگي غيرمعمول و نفرت او از تخم مرغ اسكاچ
مايكل سگالوف
شنبه 8 ژوئيه 2023 14.01 BST

اينكه به من مي گويند كتاب هايم خسته كننده هستند، بزرگترين ترس من است. در غير اين صورت، من خشونت و رابطه جنسي بيش از حد در آنها قرار دادم تا مطمئن شوم كه اين اتهامي است كه هرگز با آن روبرو نخواهم شد.

كودكي من عجيب و غريب و فوق العاده بود. مامان رمان نويس بود، پدرم پزشك عمومي و روانپزشك. عمل جراحي او در زيرزمين خانه ما بود، جايي كه انواع درام - چه پزشكي و چه روانشناختي - پخش مي شد. فكر مي‌كنم از آنجاست كه شيفته زندگي مردم شدم.

ما هميشه از سابقه خانوادگي آگاه بوديم. مونته فيورها در دهه 1790 وارد لندن شدند: موزس مونتفيور از يك مهاجر يهودي به بانكدار ثروتمند، فرستاده بين المللي و بارونت تبديل شد - روايتي غيرعادي. با اين حال، در تمام دوران كودكي من، Montefiores سفت و ادواردي به نظر مي رسيد. شب‌هاي سدر در يك هتل بزرگ برگزار مي‌شد - مردان كت و شلوار و كلاه كاسه‌زن به سر داشتند.

وقتي تزارها و خودكامگان سقوط مي كنند، عملاً هميشه توسط نزديكترين درباريانشان نابود مي شوند. در مورد پوتين هم همينطور خواهد بود.

از هشت سالگي در مدرسه شبانه روزي بودم. من آن را آسيب زا نديدم، من از خانواده اي مهربان و دوست داشتني آمدم كه بيرون از خانه بودن برايم بسيار شاداب بود.

مصاحبه با مارگارت تاچر در حالي كه يك دانش آموز در هارو بود غيرمنتظره بود. من ابتدا از كن ليوينگستون پرسيدم، و او گفت بله، و بنابراين فكر كردم، چرا داونينگ استريت نه؟ به دلايلي، او مجبور شد. من انواع سؤالات گستاخانه را پرسيدم، نسخه اي از كتاب قرمز كوچك مائو در جيبم بود. من گستاخ بودم، مسلما همانطور كه ما رفتيم، او به منشي خصوصي خود گفت: "ديگر پسر مدرسه اي نيست."

من در 17 سالگي در معادن طلاي آفريقاي جنوبي كار كردم. به مدت دو ماه، ساعت 4 صبح بيدار مي شدم، لباس شوفاژ خود را مي پوشيدم، يك بطري آب يخ زده برمي داشتم و در قفس به پايين مي رفتم تا در گرماي سوزان حفاري كنم، بالا بروم و حفاري كنم. اين آخرين سالهاي آپارتايد بود. مي خواستم از دست اول فروپاشي آن را ببينم.

اعتماد، گشودگي و انعطاف - اينها اجزاي يك رابطه است كه شكوفا مي شود. من 25 سال است كه [با نويسنده سانتا مونتفيوره ] ازدواج كرده ام . پدرم به من آموخت كه در مورد همسرت به جزئيات توجه كنم. حق با او بود.

در اوايل دهه 90، من يك خبرنگار جنگي بودم كه درگيري بين ارمنستان و آذربايجان را پوشش مي دادم، زماني كه من و راننده ام توسط سربازان مرتد اسير شديم، همه چهره هايشان بر مواد مخدر بود و به طور تصادفي با مسلسل شليك مي كردند. ترسيدم كشته شويم، و اين بيماري را احساس كردم كه قرار است براي دو صد دلاري كه به ازاي هر مقاله مي‌گرفتم بميرم. وقتي درگيري در اطراف ما شروع شد فرار كرديم. خيلي زود گزارش جنگ را براي هميشه كنار گذاشتم.

 شخصيت‌هاي تاريخي، از جمله مستبدان، پيچيدگي دارند . استالين رو بگير وقتي دختر خردسالش سندي نوشت كه همه تكاليف درسي را در اتحاد جماهير شوروي ممنوع مي كرد، با بازيگوشي تمام دفتر سياسي آن را با بازيگوشي امضا كرد. او همزمان دستگيري و كشتار ميليون ها نفر را سازماندهي مي كرد.

اسكاچ را از من دور نگه داريد. من به شدت با آنها در هر شكلي مخالفم. صادقانه بگويم، آنها بايد جرم انگاري شوند: شرم آورترين بخش زندگي بريتانيا.

مادر من، آوريل، در 93 سالگي، درست قبل از كوويد درگذشت. به نوعي، اين يك نعمت است كه او از اين انزوا اجتناب كرد. او به من گفت كه آخرين كتابم را ننويسم ("خيلي استرس زا!") و پول را پس بدهم. به نحوي، من تمام كردم - و به او تقديم شده است.

من بيش از 25 سال است كه پادشاه را مي شناسم و به اندازه كافي خوش شانس بودم كه در مراسم تاج گذاري او بودم. او دانشمند، خونگرم و بامزه است. مردي خوش خواندن و جذاب او يكي از باتجربه ترين كارمندان دولت است. ما خوش شانسيم كه او را داريم.

تبليغات 


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۸ تير ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۲۴:۲۸ توسط:mohammad موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :