بچه ها در مقابل سگ ها موضوع داغي است كه در بيرون از خانه غذا مي خوريد
بچه ها در مقابل سگ ها موضوع داغي است كه در بيرون از خانه غذا مي خوريد

L در ماه گذشته، دوست ما، جي راينر، نقدي درباره يك ميخانه با غذاهاي بسيار خوب و همچنين يك خط مشي "طرفدار سگ" نوشت . شما ممكن است آن را خوانده باشيد، خيلي ها خوانده اند، بسياري از طرفداران وارد شده اند تا افكار خود را به قطعه اي اضافه كنند كه نااميدي منحصر به فرد يك سگ غريبه را توصيف مي كند (من نقل مي كنم) "افراق در فروتاژ شديد" عليه جي در حالي كه او " تلاش براي ورود به مارچوبه». اينجا روي ميز، كه روي مجله كار ميكرديم، انتظار داشتيم مقدار معيني بازخورد داشته باشيم - دوستداران سگ پرشور و اغلب بسيار آنلاين هستند، هوشيار و حساس به هرگونه انتقادي كه از خانواده خود (سگها)، ايمان (سگها) يا حق عشق ورزيدن دارند. سگ ها). اما ما براي سرعتي كه بحث در زير خط در مورد چيز ديگري به وجود آمد، آماده نبوديم.
كساني كه در مورد سگها در رستورانها بحث ميكنند، ميگويند كه غذا خوردن در كنار يك سگ را به غذا خوردن در كنار يك كودك بداخلاق ترجيح ميدهند. نظرات ادامه يافت و نمونههايي از نالههاي كودكان و والديني كه پوشك نوزادان خود را درست روي ميز تعويض ميكردند، توضيح ميداد. ديگران با داستان سگ هايي كه الاغ هايشان را مي ليسند و سپس يك بشقاب پاسخ دادند. خطوط نبرد در سس گوجه فرنگي ترسيم شد و جنگ كوچكي در زير توصيفات جي از گوشت گوسفند و يك تورت شكلاتي رخ داد، چيزي كه اخيراً براي هر كسي كه پوستي در بازي دارد و نيمچشمي در اينترنت دارد آشنا شده است. بين بچهدارها و بچههاي بيكودك بود، و هرگز نميتواند مرا شوكه كند.
هرگز نمي تواند مرا شوكه كند، يعني خوب، امسال من مرتباً شوكه مي شوم. در تابستان امسال، سفر فقط براي بزرگسالان يك "روند پررونق" است، با تعداد بيشتري از استراحتگاه ها، هتل ها و تعطيلات كودكان را ممنوع مي كنند. در يكي از آگهيهاي تبليغاتي كه مستقيماً با افرادي مانند زن استراليايي صحبت ميكرد كه TikTok در ماه فوريه هنگامي كه او خواستار يك حومه فقط براي بزرگسالان شد، در فضاي مجازي پخش شد، خوانده شد: «بياييد شوخي نكنيم.ايجاد مي شود. در ماه آوريل، مردي كه بر سر مهمانداران هواپيما درباره گريه نوزادي در هواپيمايش فرياد مي زد، به اخبار بين المللي تبديل شد. باز هم، نظرات جايي بود كه جنگ در جريان بود: يكي از خوانندگان پيشنهاد كرد كه مرد را بايد « قنداق كرد»، ديگري گفت كه بايد به خاطر شجاعتش در صحبت كردن، مدال مي گرفت. از مردم خواسته ميشود در مورد اطلاعيههاي بارداري حساس باشند، تا حدي به اين دليل كه احتمال زيادي وجود دارد كه كسي آنها را به خاطر آوردن يك كودك ديگر به دنياي سوزان، خودخواه بداند. مبارزه شديد مي شود! دعوا كثيف ميشه
شما يا بچه داريد و از اينكه هميشه همه آنها را در اطراف خود مي بينيد خوشحال مي شويد يا نه…
البته من به عنوان يك فرد بچه دار مي نويسم و نه سال بعد هنوز با اين تصميم كه با هويت من چه كرده است مبارزه مي كنم. نه فقط چيزهاي «هنوز مي توانم موهايم را صورتي رنگ كنم» يا اينكه آيا هرگز به اين فرهنگ دست خواهم يافت، بلكه سؤالات گوشت تيره نيز در مورد اينكه وقتي بچه دار مي شوي كجا خودت را رها مي كني و اينكه آيا مي توانم به اين فرهنگ برسم. او را دوباره پيدا خواهم كرد شوكه من از بحث هايي كه درباره كودكان در فضاهاي عمومي مطرح مي شود، از ساده بودن اين اصطلاحات است. شما يا بچه داريد و بنابراين از اينكه هميشه همه آنها را در اطراف خود مي بينيد خوشحال مي شويد يا آنها را نداريد و از حضور چسبنده آنها ناراحت مي شويد وقتي كه فقط سعي مي كنيد از يك وعده غذايي، پرواز، هتل يا حومه شهر براي بزرگسالان لذت ببريد. صلح رنگي
اين منعكس كننده مسئله بزرگتري است كه من در مورد بحث هاي مربوط به والدين دارم: فقدان نكات ظريف، اين ايده كه يك الزام اخلاقي براي صحبت مثبت در مورد تجربه و خودداري از خاطرات درد از ساير زنان وجود دارد، يا (مگر اينكه شايد سياسي، يا غم انگيز باشد) داستان مبارزه فراتر از خستگي ساعت شراب انگشتان ماهي دوباره براي چاي. اين ايده كه والدين بايد پيش از هر شكايتي (يا هر پيشنهادي مبني بر اينكه ممكن است در واقع از يك فضاي مخصوص بزرگسالان لذت ببرند) با قدرداني از شانس و عشق باورنكردني خود صحبت كنند.
آيا تجربه زندگي ديگري به غير از بچه دار شدن وجود دارد كه نياز به چنين تفكر كودكانه داشته باشد؟ ما اجازه داريم افكار متعددي را در مورد افرادي كه با آنها ازدواج مي كنيم يا مشاغلي كه انتخاب مي كنيم، يا سياستمداراني كه به آنها راي مي دهيم و يا افكارمان در مورد مراقبت از سالمندان، بيان كنيم. با اين حال، به نظر من هيچ گونه تفاوت ظريفي در مورد فرزندپروري مجاز نيست. جدايي بچه ها و عمل نمي تواند وجود داشته باشد، هيچ تشخيصي وجود ندارد كه چگونه عشق، رنجش، شادي، پشيماني و كسالت مي توانند به طور همزمان در يك ميز آشپزخانه وجود داشته باشند. مسطح شدن احساس، يك احتياط خرافي در گفتگو وجود دارد، و اين بيسوادي است كه در نوعي جنگ فرهنگي، ايجاد خطوط نبرد، دروغ ناشيانه ما و آنها، استقبال ميكند.
نشستن در كنار يك بچه در رستوران مي تواند آزاردهنده باشد. همچنين نشستن در كنار سگ مي تواند آزاردهنده باشد. و اين به اين دليل است كه: بودن در اينجا، در دنيا، در كنار انسانها و حيواناتي كه ما نيستند، كه دقيقاً به روشهايي كه ما ترجيح ميدهيم نميپردازند، كه ناله ميكنند و با صداي بلند در مورد عجلههايشان يا اينكه در واقع چگونه هيتلر چه رفتاري داشته است، آزاردهنده است. يك نقطه. هميشه مشكل با آنها نيست، اغلب با ما مشكل دارد. سخت است كه با ديگران درگير شويد و با آداب، چربي و جنايات آنها روبرو شويد، اما جايگزين چيست؟ براي ممنوع كردن موجودات بي ضابطه از زندگي عمومي؟ براي جداسازي جوامع ناپايدار خود حتي بيشتر؟ يا اينكه خودمان را از هرج و مرج دور كنيم و در خانه تنها بمانيم، آبگوشت ضعيفي بنوشيم، در كسالت كمال خود غرق شويم؟
به ايوا به آدرس e.wiseman@observer.co.uk ايميل بزنيد يا او را در توييتر دنبال كنيد @EvaWiseman
برچسب: ،