سيگار برگشته است و هنوز هم جالب است (و كشنده)

سيگار برگشته است و هنوز هم جالب است (و كشنده)

افراد مشهور در حال روشن شدن هستند، بچه ها در مهماني ها در بيرون جمع مي شوند... اگر به نشانه اي نياز داشتيم كه دوران سلامتي به پايان رسيده است، اين همان است
تيروزي نوستالژيك بويي شدم. با لباس زيرت از خواب بيدار ميشوي، و از غم و غصهي اتاق خوابت، از ميان انبوه آب رازآلود، از اضطراب و خستگي و شادي و پشيماني كه از پنج ساعت در يك كلوپ شبانه و دو ساعت در يك اشتباه به وجود ميآيد. اتوبوس به خانه، بوي دود روي موهايتان تسكين تلخي دارد. اون بو! مثل نوجوانان كباب شده و فلفل و آبجو، تقريباً دوست داشتني، به طرز دلپذيري پست، نوعي خاطره گزنده عشق، كبودي روي گلو از شور. اون بو همه چيز اكنون كاملاً ديوانه كننده به نظر مي رسد، اين ايده كه مردم نه فقط در داخل، بلكه در زير زمين، در اتاق هاي بدون پنجره سيگار مي كشيدند. گرچه فكر ميكنم هنوز خيلي از سرگرميهاي جوان برايم عصباني به نظر ميرسد: بيا بيرون، تا مريض شوي بنوش، خنده است! بيا بيرون، با يك سابق كه دو سال وقت گذاشتي كنار بياي! بيا بيرون، گوشيت را گم كن! بيا بيرون، دو روز طول بكش تا بهبودي پيدا كني، رازهاي اشتباه را به همه بگو! بيا بيرون، 100 پوند مي شود و مچ پايت را مي پيچي! بيا بيرون، سرگرم كننده خواهد بود!
وقتي خبر بازگشت سيگار را خواندم، فكر كردم: آن بو. بعد فكر كردم: البته. دوران تندرستي واقعاً به پايان خود رسيده است، آب كرفس زير در جمع ميشود، يوگاي داغ تا يك پيلاته ولرم خنك ميشود. ديويد هاكني در گفتگوي اخير با هنرمند ديگري نوشت: «من هم از سلامتي خسته شدهام. اين مفهوم براي من مضحك و بيش از حد بزرگ به نظر مي رسد، من هنوز هم سيگار مي كشم و از آن به شدت لذت مي برم." سيگار او زنگ آتش را در راه اندازي آخرين نمايشگاهش به صدا درآورد. اين چيزها در چرخه مي چرخند، نه، به اين معني كه پايان سلامتي نشان دهنده بازگشت ناسالمي و ناخوشي مجلل است و افراد مشهوري مانند ليلي رز دپ با سيگاري در دست براي پاپاراتزي ژست مي گيرند. جالب بود زيرا همانطور كه يكي از عكاسان به گاردين گفتبراي دههها ستارهها از او ميخواستند هر عكسي را كه از آنها در حال سيگار كشيدن گرفته است حذف كند - و امروز آنها عمداً روشن ميشوند.
من هرگز سيگار نكشيده ام. من براي مدت كوتاهي در نوجواني تلاش كردم، اما آن را نسبتاً وحشتناك ديدم، و تمايل دارم به دنبال چيزهاي وحشتناك نباشم، اما البته با سيگاري هايي همذات پنداري كردم كه به آن پايبند بودند. شورش بد خلقي، ميل به فرار، يا به سرعت نشان دهنده واقعيت بزرگسالي شما، همه اينها. موقع ناهار كنارشان ايستادم، يك صف طوفان سرطاني. اين، عليرغم اينكه دوران كودكيام را روي پروژهاي طولاني گذرانده بودم تا مادرم را مجبور به ترك سيگار كند، روزي هر يك از سيگارهاي او (پنهان شده در كشو) را با يادداشتهايي كه به طرز ماهرانهاي پيچانده شده بود، جايگزين كرد كه ميزان مرگ و مير و وحشت دندانهاي بد را به او يادآوري ميكرد. كار كرد، من برنده شدم، او زندگي مي كند. وقتي وارد بزرگسالي شدم، دنيا به طرز چشمگيري تغيير كرد، تا اينكه سيگار تا حد زيادي از زندگي عمومي غايب شد. ميخانهها ناگهان بوي بدن و نوشيدنيهاي ريخته شده را ميدادند، در كلوپهاي شبانه ميتوانستيد به طور ناگهاني و خيلي واضح ببينيد، دقيقا چه ويراني رمانتيكي ايجاد مي كردي موهايم دوباره بوي پنتن مي داد، مردم كمتري مي ميرند.
آنها مي توانستند قانع كننده ثابت كنند كه اين سيگار باعث مرگ مردم مي شود، اما نتوانستند كسي را متقاعد كنند كه سيگار جالب نيست
اما مشكل تغيير عمده ما از سيگار كشيدن اين بود، در حالي كه آنها مي توانستند قانع كننده ثابت كنند كه اين سيگار باعث مرگ مردم مي شود، اما نتوانستند كسي را متقاعد كنند كه سيگار جالب نيست. اين واقعيت، مي ترسم، دوباره آمده است تا ما را گاز بگيرد. اين عكسهاي افراد مشهور با پوسيدگي در دهان - آنها پر شور به نظر ميرسند. لوچ. خشمگين. تند. اكنون در مهمانيها، دوستان جوان در آخرين گرما به صورت مخفيانه در بيرون از خانه جمع شدهاند، و از اينجا به نظر ميرسد كه به طرز فحاشي تجاوز ميكنند، هرچند بعداً متوجه شدم كه آنها فقط درباره كتاب صحبت ميكردند. افتضاح است البته و مردم در سراسر اينترنت دست خود را روي آن فشار مي دهند: "چرا؟" بزرگترها مي پرسند، چرا زمان چرخيده است، چرا بچه هاي ما يك بار ديگر شير پستان شيطان را مي مكند، و متأسفانه پاسخ اين است: "چرا نه؟"
اين نسلي است كه در معرض جرياني شتابان از اخبار هشداردهنده فزاينده در مورد تخريب محيط زيست و ناكامي ها يا بي علاقگي بزرگسالان مسئول قرار گرفت، نسلي كه در خط مقدم برخي از آسيب زاترين رويدادهاي جهان قرار داشت، به طور مناسب مضطرب، مملو از ترس از آينده، و كاملاً در حد حقشان است كه يك جگر را بردارند و بگويند: "لعنت به آن".
ما، بزرگترها، مانند يك ساعت بد به فرزندانمان عذاب داده ايم و پس از يك هجوم كوتاه به سلامتي فوق العاده (كه بايد بپذيريم، عميقاً غير جدي بود و با افتخار چيزهايي مانند "آب سبز" را در مركز آن قرار داديم). اين بچه ها تسليم بدي شده اند. تنها راه دور كردن جوانان از سيگار اين است كه افراد مسن دوباره سيگار را پس بگيرند. از آنها عكس گرفته شود كه به شدت با راحت ترين لباس هاي ورزشي خود سيگار مي كشند، بدون رطوبت و بي فكر، از سياست يا آب و هوا شكايت مي كنند.
اگر به ايمني نسل Z اهميت ميدهيد، با دمپاييهايتان بيرون ميايستيد و هر روز صبح يك پاكت سيگار ميكشيد، نزديكترين جوان 20 ساله تأثيرپذير را پيدا ميكنيد و با نفس صبحگاهي خود به آن تكيه ميدهيد و به او يك پاكت سيگار ميكشيد. گز، يا سرفه خيس در قطار. روشن كن بزرگترها ما مديون فرزندانمان هستيم.
به ايوا به آدرس e.wiseman@observer.co.uk ايميل بزنيد يا او را در توييتر دنبال كنيد @EvaWiseman
برچسب: ،