اخبار مد و پوشاك اخبار مد و پوشاك .

اخبار مد و پوشاك

ساحل را فراموش كنيد و "پوسيدگي بستر" را در آغوش بگيريد

روز پرخور، دختر نوجوان در حال خوردن كيك و نوشيدني نوشابه دختر نوجوان در حال نوشيدن نوشابه، خوردن كيك در رختخواب و تماشاي تلويزيون
 چه ساحلي؟ مثل يك آدم باتلاقي شويد و به رختخواب خود برويد. عكس: AlbinaTiplyashina/Getty Images

ساحل را فراموش كنيد و "پوسيدگي بستر" را در آغوش بگيريد

اوا وايزمن
 
اصلا نگران نباشيد كه بدن ساحلي را آماده كنيد، اين تابستان همه چيز در مورد پوسيدگي در رختخواب و مرد باتلاق دروني شماست.
يكشنبه 9 ژوئيه 2023 08.01 BST

Oيكي از اولين خاطرات دوران كودكي من مربوط به مرد باتلاقي است. در اواسط دهه 1980، جسدي از يك باتلاق ذغال سنگ نارس در چشاير پيدا شد - پس از مرگ خشونت‌آميز، او از عصر آهن در آنجا خوابيده بود، و وقتي در موزه بريتانيا به نمايش گذاشته شد، من رفتم تا ببينم. او زير شيشه دراز كشيده بود، انگار خوابيده بود، دهانش در نوعي خروپف باز بود، پوستش به رنگ نارنجي برنزه پس از هزاران سال مدفون در تالاب هاي اسفنجي نزديك ويلمزلو، ترشي شده توسط لايه هاي خزه. او به طور قابل تشخيصي بدني بود، اما بدني كه به نظر مي رسيد مانند شكلات يا پنير آب شده بود - شبيه كيك زنجبيل ريخته شده بود. من كاملا با او همراه شدم. من در كتاب كوچكم نقاشي كشيدم.

خواندن داستان كشف امروز (و اصول اخلاقي پيرامون نمايش بقاياي انسان) بسيار جذاب بود، از جمله جزئياتي كه كارگر ذغال سنگ نارس كه او را در دهه 80 پيدا كرد، در حالي كه فكر مي كرد تكه چوبي به جفتش مي كوبيد (آنها به سرعت متوجه شدند). متوجه شد كه در واقع يك پا است)، تنها يك سال قبل جسد ديگري (يك زن، متعلق به حدود 210 پس از ميلاد) را كشف كرده بود. اندي مولد، اسمش بود. پسر خوش شانس تعجب كردم كه چرا اين تكه تكه تاريخ به من چسبيده است، فردي كه مغرور نيست اما محدوديت هاي شديد علايقم را مي پذيرد كه به ندرت توسط رويدادهاي پيش از ديسكو تحريك مي شود. اين شعر آن نبود، هر چند كه به طور تصادفي از طريق يك قطعه علمي در مورد اجساد در نيويورك تايمز، من تحت تأثير يك بيت از شعرهاي باتلاق سيموس هيني قرار گرفتم. ، كه شامل مرثيه اي براي مرد باتلاقي است كه گلويش بريده شده است: "زخم التيام يافته / به سمت داخل به مكاني تاريك / سنجد باز مي شود." و اين خود علم نبود، راهي كه شيمي جادويي باتلاق ها از پوسيدگي جلوگيري مي كرد. يك بعدازظهر در رختخواب طول كشيد تا متوجه شدم چيزي كه مرا درگير كرده اين بود كه چقدر جذاب به نظر مي رسيد.

من آن بعدازظهر را در رختخواب گذراندم تا در مورد روند جديد "پوسيدگي بستر" تحقيق كنم. اگر زماني به مهماني‌ها بروم و بزرگ‌سالان از من بپرسند كه چه كار مي‌كنم، با لحن درست و جدي مي‌گويم «روزنامه‌نگار»، سپس لحظه‌اي سخاوتمندانه را براي آن‌ها مي‌گذارم تا با تصوراتي از من، مثلاً گزارش‌هايي از كشورهاي جنگ‌زده، شكاف را پر كنند. يا از سياستمداران سؤالات دشوار در مورد اقتصاد بپرسند. من مقدمه «سبك زندگي» را كنار مي گذارم، زيرا شايد آنها نيازي به دانستن اين موضوع ندارند كه من، يك زن جدي، مادر دو فرزند، عاشق تاريخ عصر آهن به خاطر خدا، ممكن است به «پوسيدگي بستر» پرداخته شوم. اين تعريف بي شباهت به ايده "روز لحاف" نيست، اما با يك عنصر ناپسند اضافه شده، تصوير مرينيت كردن در آب خود را دارد. اين توهم كه شما هم ممكن است يك روز در خزه دراز بكشيد و 2000 سال بعد بيدار شويد، در 22 سالگي حفظ شده است،

ما با استفاده از صابون و شمع هاي معطر هزار راه براي پنهان كردن تنفر خود پيدا كرده ايم.

دنيا از تندرستي سير شده است و نظافت ديگر حتي به خداپرستي هم نزديك نيست. "جنبش عدم شستشو" با درخواست مردم براي متوقف كردن شامپو كردن موهاي خود آغاز شد و به دنبال آن حركتي به سمت كاهش شستن لباس ها يا كنار گذاشتن آن به طور كلي انجام شد. تا حدي به دليل تأثيرات زيست محيطي، تا حدي به دليل هزينه، و تا حدودي به دليل هيجان انگيز بودن - راديكال است! - كمي از پوسيدگي ذاتي خود را در آغوش بگيريم. انسانها ناپاك هستند ما هستيم. ما هزاران راه براي پنهان كردن تنفر خود پيدا كرده‌ايم، با استفاده از صابون و شمع‌هاي معطر، و هزاران كلمه براي كثافت، و هزاران فعاليت (فراتر از "دراز كشيدن در ذغال سنگ نارس") براي به تاخير انداختن زوال اجتناب ناپذير خود. اما چيزي در حال تغيير است. يك آغوش محتاطانه

واكنش‌ها به «پوسيدگي بستر» ايجاد شده است. واكنش‌ها بلند و پر از رسوايي بوده است. يك ايراد بر اساس نارسايي هاي اخلاقي مرتبط با كثيفي وجود دارد - براي مثال، تنبلي، فقدان جاه طلبي. و به آن اعتراض به بي توجهي آشكار به بهره وري است كه آن را ترويج مي كند. ديروز توييتي ديدم كه دوستش دعوت به سينما را رد كرده بود چون امروز فقط مي‌خواهد با سرعت 1.5 فيلم تماشا كند. بهره وري! اين فرهنگ ما را با يك مشت تيز ميخكوب مي كند. من توصيه هايي را خوانده ام مبني بر اينكه ما بايد پادكست ها را با سرعت دو برابر گوش دهيم - دوستاني دارم كه تقريباً با اين سرعت كتاب هاي صوتي را دنبال مي كنند، نه به يادداشت هاي صوتي، همه براي به حداكثر رساندن زمان خود و عجله براي كار بعدي. بهينه سازي! اكنون! اين ايده غوطه ور شدن در رختخواب و خوردن چيپس در زماني كه مي توانيد ورزش كنيد، هول كنيد، پيشرفت كنيد، درآمد داشته باشيد، براي بسياري از مردم وحشتناك شده است، و بخش بزرگي از اين وحشت ترس از بخشيدن به قسمت هايي از خودمان است كه پنهان مي كنيم، قسمت هاي نفرت انگيز، تكه هايي كه از آنها خجالت مي كشيم. تكه هايي كه از ما انسان مي سازد. اگر فقط... براي مدتي دراز بكشيم، چه چيزي را از دست خواهيم داد؟

به دليل يك واكنش شيميايي با آب اسيدي موجود در ذغال سنگ نارس، مردم باتلاق معمولا موهاي قرمز دارند، خوب، يك نوع مسي كم رنگ، كاملا زائد، و من خودم را بيهوده متوجه شدم كه اگر آرايشگرم عكسي بگيرم چه واكنشي نشان خواهد داد. آنها مي توانند با رنگ مطابقت داشته باشند. در واقع كل زيبايي شناسي به طور فزاينده اي جذاب است. درست به نظر مي رسد كه اين بايد تابستان بدن باتلاقي باشد، جايي كه ما عميقاً به كثافت زندگي خود خم مي شويم و به خود اجازه نمي دهيم كاري انجام دهيم مگر با آرامش ذوب شويم.

به ايوا به آدرس e.wiseman@observer.co.uk ايميل بزنيد يا او را در ت

تبليغات


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۶ تير ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۵۸:۵۳ توسط:mohammad موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :